آنیساآنیسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه سن داره

برای آنیسای عزیزمان

سَلوم...

سه شنبه دوازدهم دی ماه واکسن 18ماهگی آنیسا رو با کمی تاخیر زدیم روز سختی بود و میشه گفت این سخت ترین واکسنی بود که تا حالا داشت !چون بعد واکسن اصلا نمیتونست پاشو تکون بده وراه بره و این برای یه بچه تو این سن و سال خیلی سخته!کل روز رو کنارش نشستم و سعی میکردم مشغولش کنم که نخواد راه بره و اذیت بشه!نصف شب هم تب خفیف داشت که پاشدم بهش آب دادم و قطره استامینوفن رو هم یه خورده زودتر از ساعت بهش دادم و زود تبش پایین اومد .فرداش هم با ترس و گریه پاشو زمین میزاشت و من چون حس کردم که نسبت به روز قبل بهتره و فقط ترس از راه رفتن داره دستشو گرفتم و سعی کردم آروم راه ببرمش که خدارو شکر نتیجه داد و زود خوب شد و خدارو شکر دیگه تا 6سالگی خبری از واکسن نیست!...
23 دی 1391

دختر کوچولوی یک سال و نیمه

دختر کوچولوی ما دیروز یه سال ونیمه شد!واقعا باورم نمیشه نمیفهمم این روزها چطور اینقدر زود میگذره!هر روز که میگذره فرشته ی ما شیرین تر میشه و من عاشق اون احساس و عواطف دخترونه ای که توش موج میزنه هستم خودم که هیچ وقت اینطوری نبودم و احساساتم رو نشون نمیدادم ولی آنیسا مدام در حال دلبری کردنه نگاهاش قهر کردناش بوسه باران کردناش... گاهی منو غرق بوسه میکنه خیلی خوب و به جا محبتش رو به آدم نشون میده من که عاشق این کاراشم میگم: آنیسا عشق من کیه؟میزنه رو سینه اش و میگه من من!باباش هم میگه: دختر من کیه؟میزنه رو سینه اش و میگه من من!  گاهی هم میگم :آنیسا    میگه :بَیه         میگم :عشق منی ؟      &...
10 دی 1391

هفته ای که گذشت

هفته ای که گذشت هفته خوبی واسه آنیسای ما بود به خاطر اینکه هوا سرد بود سعی کردیم ببریمش سالن های بازی سرپوشیده و این شد که یه روز رفتیم بوستان یه روزم ایستگاه شادی هایپر استار و آخر هفته هم به همراه آوین جون وتارا رفتیم سرزمین عجایب و حسابی خوش گذشت!      اینم آنیسا خانم ما تو فروشگاه!   ...
8 دی 1391

یلدای سال 1391

ما اومدیم با کلی عکس یلدایی! امسال یلدا رو با دوستانمون بودیم و حسابی خوش گذشت از همه مهمتر اینکه آنیسا هم خیلی خانم بود در حین اینکه کلی بازی میکرد و با همه دوست شده بود همه از خانمیش تعریف میکردند و اینکه اصلا به وسایل خونه دست نمیزنه و خیلی مودبانه رفتار میکنه!البته ما همیشه این تعریف رو از اطرافیانمون میشنویم و کلی به خودمون میبالیم               ...
1 دی 1391
1